نويسنده
و كارگردان:
محسن
مخملباف
مدير
فيلمبرداري:
محمود
كلاري
تدوين:
محسن
مخملباف
موسيقي:
حسين
عليزاده
طراح
صحنه: محسن
مخملباف
بازيگران:
شقايق جودت،
حسين محرمي
سال
نمايش:
1375
خلاصه
داستان:
پيرمرد
و پيرزني،
گبه اي را
براي شستشو
كنار
چشمه اي مي
آورند.
دختري جوان
به نام گبه
روي فرش
ظاهر
ميشود و
از عشقش مي
گويد: گبه
دختري است
كه عاشقي
سوار بر
اسب دارد. پدر
به گبه
وعده داده
وقتي عمويش
از شهر
بيايد و
مادربزرگ
بيمار را به
شهر بيرد
رضايت به
ازدواج بدهد.
عمو دير
مي رسد و
مادربزرگ مي
ميرد.حالا
گبه بايد
منتظر
ازدواج
عمو بماند. پس
از ازدواج
عمو با دختري
كه خواب ديده
كنار
چشمه آواز مي
خواند، نوبت
به زايمان
مادر گبه و
تولد نوزاد
مي شود.
پس از آن
خواهر گبه كه
به دنبال
بزغاله اي به
بالاي
صخره
رفته به
پايين پرتاب
مي شود و
خانواده را
عزادار مي
كند.
صبر
گبه تمام مي
شود و حتي عمو
تلويحا به او
پيشنهاد
قرار با
سوار
عاشق را مي
كند. سرانجام
گبه جسارت به
خرج مي دهد
و زماني
كه عمو پدر را
دور كرده دو
عاشق مي
گريزند. پدر
سر مي
رسد،
فراريان را
تعقيب مي كند
و هنگامي كه
بر ميگردد
چنين
وانمود مي
كند كه آن ها
را كشته است.
اما پدر آن ها
را
نكشته و
شليك گلوله
براي آن بوده
كه دختران
ديگرش با
سواران
عاشق
نگريزند. روي
گبه آبي، دو
عاشق را سوار
بر اسبي
به نمايش مي
گذارد.
|